بیشترین تأثیرات مخرب متوجه طبقات کمدرآمد و متوسط است؛ برای مدیریت اقتصاد، امور اجتماعی، محیط زیست و روابط بینالملل، نیازمند تصمیمات فوری و قاطع هستیم
براساس پیمایش ملی سلامت روان که در سال ۱۴۰۰ انجام شده است، شیوع اختلالات روانپزشکی در ایران حدود ۲۵ درصد برآورد شده است. به عبارتی از هر چهار نفر، یک نفر به یکی از اختلالات روانپزشکی مبتلاست.
طبق آمار بهدستآمده از این پیمایش، ۱۶ درصد افراد اختلالات خلقی، ۱۳.۷ درصد افراد اختلالات اضطرابی و چهار درصد اختلالات مصرف مواد یا الکل داشتند. همینطور نسبت به پیمایش سال ۱۳۹۱، رشد درخور توجه شیوع اختلالات روانپزشکی در مردان و کاهش مختصر اختلالات در زنان قابل مشاهده است.
از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ شیوع اختلالات روانی در ایران به بیش از ۲۵ درصد رسیده، اما روانشناسان اجتماعی معتقدند شرایط سه سال اخیر، از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی تا فشارهای سیاسی، آمار واقعی را بسیار بالاتر از آمار اعلامی برده است.
زنان نسبت به مداخلات درمانی نگرش مثبتتر و تمایل بیشتری برای درمان دارند و با اینکه مردان مانند زنان به اقدامات مداخلهای برای درمان اختلالات روانپزشکی نیاز دارند، اما با توجه به اقبال کمتر آنها، باید برنامههای ویژهای برای مردان در نظر گرفت.
تقی آزاد ارمکی در یادداشتی نوشت: با فروپاشی برجام، طبقه متوسط شهری ستون نگهداشت جامعه ایران شده و عقلانیت عملی آن مانع از فروپاشی اجتماعی و سیاسی شده است.
جوامع امروزی بهدلیل گستردگی و پیچیدگی خاص خود با بحرانهای مختلفی روبهرو هستند و تقریباً جامعهای وجود ندارد که با بحرانی درگیر نباشد. بیماریها، مشکلات محیطزیستی، تغییراقلیم، جنگ، حوادث طبیعی، مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و… هر یک میتوانند تبدیل به یک بحران شوند و مردم یک کشور و یا تمامی کشورهای جهان را درگیر خود کنند.
هزینههایی که جامعه در اثر جدا افتادن از نسل زد داشت، به باور جامعهشناسان سنگین بود؛ درحالی که برخی او را فریبخورده مینامید، مقابله به سبک نسل زد در جنگ ۱۲ روزه نیازمند تحلیل و بازنگری مجدد است
یک جامعهشناس میگوید: جورجو آگامبن (فیلسوف سیاسی) نظریهای تحت عنوان زندگی برهنه دارد. او از مفهوم انسانِ تنها و زنده استفاده میکند که انگار از هرگونه حق سیاسی خالی شده است. در این وضعیت استثنایی مردم به زندگان بیقدرت تبدیل میشوند، یعنی زنده هستند، اما صدا و حق ندارند، دیده نمیشوند.
جامعه ایران در حال حاضر در شرایطی بسیار خاص و پیچیده قرار گرفته است؛ شرایطی که در آن تهدیدات بیرونی، نظیر تنشهای جاری با اسرائیل، با چالشهای متعدد داخلی اعم از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، پیوند خورده است.
برخورد طنزگونه با مسائل، حتی مهمترین آنها، روشی است که اگرچه از قبل هم وجود داشته، اما به نظر میرسد با گسترده شدن فضای تعاملی مانند شبکههای اجتماعی روند رو به رشد داشته است، وضعیتی که به تعبیر برخی کارشناسان علوم اجتماعی سمتوسوی افراطی آن نگران کننده است، چراکه ممکن است سببساز انفعال در برابر جدیترین مسائل یک جامعه شود.
تعرفه گروهی از رواندرمانگران، یورویی و دلاری است؛ آنها معادل این ارزها از مراجعهکنندگان پول دریافت کرده و جلساتشان را خارج از کشور به صورت آنلاین برگزار میکنند؛ جلسات مشاورهای که اغلب بالای یک میلیون تومان هزینه میبرد. همه اینها در شرایطی است که این تراپیها نیاز به استمرار دارد و با یکی، دو جلسه کار تمام نمیشود.
اگر روزی پکیجفروشی تنها بسته به یک قشر و طبقه خاصی بود، حالا با ظاهر مذهبی و با استفاده از اعتقادات مذهبی نیز سعی دارند پکیجهای فیک موفقیت را به مردم بفروشند و وضعیت بهگونهای رسیده که لفظ پکیجفروش به لفظی مبتذل تبدیل شده است.
در حال حاضر نرخ دلار تبدیل به شاخص امیدواری به جامعه شده، یعنی هر میزان جامعه احساس امنیت کند و چشمانداز مثبتتری از آینده ترسیم کند، این نرخ وضعیت باثباتتری هم دارد، اما زمانی که امنیت روانی جامعه دستخوش ناآرامی میشود و افراد احساس میکنند وضعیت در حال وخیمشدن است، این وضعیت در تلاطمهای نرخ ارز خودش را نشان میدهد
کد خبر: ۲۸۴۷۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۳
امروز با مسئلهای بهنام ابهام ناشی از جنگ مواجه هستیم
یک روانشناس گفت: «امروز با مسئلهای بهنام ابهام ناشی از جنگ مواجه هستیم، این وضعیت ابهامآمیز میتواند ایجاد ناامنی کند، بنابراین احتمال میدهیم این روزها اختلال در سلامت روان شامل حال حدود ۳۵ درصد جامعه ما شده باشد و این یعنی اینکه امروز یکسوم از جمعیت ما اختلال در سلامت روان یا ناسازگاری با زندگی دارند.»
نتایج پایشهای سه دهه اخیر درباره وضعیت سلامت روان در کشور نشان میدهد که شیوع اختلالات روانی در ایران از پایان دهه ۱۳۷۰ رو به افزایش است و از حدود ۲۱ درصد (طبق نتایج پایش کشوری سال ۱۳۷۸) به بیش از ۲۹ درصد (در سال ۱۳۹۸) رسیده است.
شهین علیایی زند، روانشناس میگوید چشم باز کردیم و دیدیم جمع کثیری از کسانی که از معنویت سخن میگفتند، خطاکار از آب درآمدند. آنها با ظاهری مطلوب برای دستگاهها آمدند و دیدیم که همه چیز را برای خودشان و قوم و قبیلهء خودشان خواستند
یک جامعهشناس گفت: بدیهی است سرمایه اجتماعی در ایران به اضمحلال رفته بهطوریکه یکی از شاخصههای مهم آن یعنی اعتماد اجتماعی به حداقل ممکن کاهش پیدا کرده است.
محمدجواد حقشناس فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش «حال خوب» را گمشده این روزهای مردم و جامعه ایرانی معرفی میکند و اوج وظیفه حاکمان را ایجاد و تزریق این حال خوب میداند.